English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (7735 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
payee U پرداخت شونده
payees U پرداخت شونده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
precipitate U غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitates U غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
self reacting U بطور خودکار متعادل شونده خود بخود تطبیق شونده
precipitating U غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitated U غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
progress payment U پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matt U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing U پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
usance U مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill U نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
droppage U کسری پرداخت کسر پرداخت
fates U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fate U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
tax evasion U عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
due bill U در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ransom U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransoms U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
carnet U اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
claim for indemnification U ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
ability to pay principle of taxation U اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
subscribed U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
vimineous U خم شونده
diminishing U کم شونده
squashy U له شونده
deliquescent U اب شونده
step down U کم شونده
folding U تا شونده
emissive U خارج شونده
frequents U تکرار شونده
migratory U جابجا شونده
emanative U صادر شونده
liquescent U مایع شونده
frequent U تکرار شونده
frequenting U تکرار شونده
napidescent U سنگ شونده
frequented U تکرار شونده
incoming U وارد شونده
nigrescent U سیاه شونده
concretive U سفت شونده
rarefactive U رقیق شونده
pulverulent U خرد شونده
depreciable U مستهلک شونده
proliferous U تکثیر شونده
deteriorative U بدتر شونده
deviator U منحرف شونده
decreasingly U بطورکم شونده
dilatant U گشاد شونده
ingoing U داخل شونده
displaceable U جابجا شونده
perfusive U پخش شونده
osculant U واقع شونده
perfusive U پاشیده شونده
recreant U تسلیم شونده
metastatic U جابجا شونده
meliorative U بهتر شونده
introgresseive U داخل شونده
intrant U داخل شونده
fusible U ذوب شونده
inhibitor U مانع شونده
gelable U ژلاتینی شونده
gelable U دلمه شونده
inhibiter U مانع شونده
ingressive U داخل شونده
ingravescent U سخت تر شونده
increscent U زیاد شونده
inbound U وارد شونده
reactive U منعکس شونده
gray U سفید شونده
hardenable U سخت شونده
illative U منتج شونده
accumulating U جمع شونده
cumulative U جمع شونده
frondescent U برگ شونده
accumulates U جمع شونده
erubescent U سرخ شونده
eruptional U منفجر شونده
evanescent U محو شونده
examinee U امتحان شونده
locator U جایگزین شونده
clinchers U متمسک شونده
excurrent U جاری شونده
fill in U جانشین شونده
fly table U میز تا شونده
latescent U پنهان شونده
foldaway U کوچک شونده
technical U دگرگون شونده
menstruating U بی نماز شونده
menstruating U قاعده شونده
juvenescent U جوان شونده
clincher U متمسک شونده
accumulate U جمع شونده
retractive U جمع شونده
repressive U مانع شونده
fulminating U محترق شونده
drying U خشک شونده
ingoing U وارد شونده
outgoing U صادر شونده
tilting board U صفحه کج شونده
explosive U منفجر شونده
tensive U وخیم شونده
tensive U سفت شونده
tabescent U لاغر شونده
friable U خرد شونده
accumulatively U بطورجمع شونده
acidific U ترش شونده
soluble oil U روغن حل شونده
simultaneous with each other U با هم واقع شونده
deterrents U مانع شونده
deterrent U مانع شونده
riser U بلند شونده
conducive U موجب شونده
conducive U منجر شونده
entrant U وارد شونده
entrants U وارد شونده
accumulative U جمع شونده
stretchy U گشاد شونده
stretchiest U گشاد شونده
stretchier U گشاد شونده
congregative U جمع شونده
interviewee U مصاحبه شونده
interviewees U مصاحبه شونده
acquiescent U راضی شونده
virescent U سبز شونده
adrenergic U فعال شونده
aggravative U بدتر شونده
concentrator U متمرکز شونده
rubescent U قرمز شونده
rigescent U سخت شونده
rigescent U سفت شونده
revulsive U جابجا شونده
clastic U جدا شونده
insured U بیمه شونده
restrainer U مانع شونده
clastic U تقسیم شونده
clotty U دلمه شونده
coagulable U دلمه شونده
remittent U سبک شونده
accretive U زیاد شونده
combinatory U ترکیب شونده
comparand U قیاس شونده
redintegrate U تجدید شونده
seceder U منتزع شونده
seconder U دوم شونده
assimilatory U هم جنس شونده
base ejection U پرتاب شونده از ته
analysand U تحلیل شونده
metabolic U دگرگون شونده
causative U سبب شونده
changful U جوربجور شونده
changful U دگرگون شونده
ameliorative U بهتر شونده
ingredients U داخل شونده عوامل
entering group U گروه وارد شونده
cumulative error U خطای جمع شونده
convertible table U میز صحرایی تا شونده
reflectively U بطور منعکس شونده
doggo U اهسته ناپدید شونده
anemophilous U لقاح شونده در اثرباد
guided missiles U موشک هدایت شونده
guided missile U موشک هدایت شونده
projectile U جسم پرتاب شونده
concentric contraction U انقباض جمع شونده
perishable U کالای فاسد شونده
nocturnal U واقع شونده درشب
erumpent U منفجر شونده شکوفنده
carburizer U ماده بار شونده
disappearing target U هدف ناپدید شونده
diluted soluble oil U روغن حل شونده رقیق
fulminant U اتشگیر محترق شونده
ingredient U داخل شونده عوامل
diminuendo U تدریجا ضعیف شونده
etesian U واقع شونده بطورسالیانه
beaching party U گروه پیاده شونده
fusible link U عضو ذوب شونده
fusible wire U سیم ذوب شونده
fusing conductor U سیم ذوب شونده
accumulative error U خطای جمع شونده
circumfluent U جاری شونده دراطراف
erratic block U بلوک جابجا شونده
progressive wave U موج پخش شونده
iridescence U رنگ برنگ شونده
serpiginous U دونده جابجا شونده
self charging U خود بخود پر شونده
landing forces U نیروهای پیاده شونده
self rectifying U خود بخودتصحیح شونده
ligating atom U اتم لیگاند شونده
marcescent U خشک شونده و نریز
marcescent U پژمرده شونده و نریزنده
repressor U عامل مانع شونده
removable U باز و بسته شونده
reentrant U دوباره داخل شونده
resultant U حاصل منتج شونده
post-natal U واقع شونده پس از تولد
post natal U واقع شونده پس از تولد
recurring costs U هزینههای تکرار شونده
Recent search history Forum search
1one week they love you next week they hate you both weeks i got paid
1due amount
1a food shop let us "eat now,pay later"thanks to the Barrett name.
1offshoring
0سایبان های جمع شونده
0موقع پرداخت الکترونیکی مبلغی نوشته شده درجایی که پرداخت کننده بایدمبلغ بزند
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com